فهرست مطالب
test
..*~~~~~~~*.. خدا: بنده ی من نماز شب بخوان و آن 11 رکعت است من: خدایا من خسته ام نمیتوانم خدا: بنده ی من 2رکعت نماز شفع بخوان و 1 رکعت نماز وتر من: خدایا برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم خدا: بنده ی من قبل از خواب این 3 رکعت را بخوان من: خدایا 3 رکعت زیاد است خدا: بنده ی من فقط 1 رکعت نماز وتر بخوان من: خدایا امروز خیلی خسته ام راه دیگری ندارد؟ خدا: قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله من: خدایا من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم میپرد خدا: همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن بگو یا الله من: خدایا هوا سرد است! نمیتوانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب مکنیم و من بی اعتنائی میکنم و می خوابم خدا: ملائکه من! ببینید آنقدر ساده گرفتم اما او خوابیده است خدا: چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده ملائکه: خداوندا 2بار او را بیدار کردیم اما باز خوابید خدا: در گوشش بگویید خدا منتظر توست ملائکه: باز هم بیدار نمی شود خدا:اذان صبح را میگویند هنگام طلوع آفتاب است.ای بنده ی من بیدار شو نماز صبحت قضا میشود ملائکه: خداوندا نمیخواهی با او قهر کنی؟ خدا:نه چون او جز من کسی را ندارد نمیخواهم احساس تنهایی کند چون من همیشه در کنار او هستم خدا: بنده من هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری ..*~~~~~~~*..
*~*~*~*~*~*~*~* یکی میگفت الهی گاهی نگاهی من میگویم الهی تو همیشه نگاهی تویی که بر همه چیز آگاهی امیدوارم که از گناهان من بکاهی ای کسی که در بلند ترین جایگاهی *~*~*~*~*~*~*~*
ﻫﻤﺮﻫﺎﻥ ﺑﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﯾﺎﺭ ﺁﻣﺪ دﺷﺖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺑﻼ ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺁﻣﺪ ﻫﻤﺮﻫﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺩفراوﺍﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﯿﻨﻪ ﺩﻟﯽ بی ﺳﺮ و ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﺁﺭﯼ ﻣﻦ ﺯﯾﻨﺒﻢ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺩﺭﺍﺯ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﻭﻧﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺷﺖ ﺑﻼ ﺑﻬﺮ ﻧﯿﺎﺯ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﮐﺮﺑﻼ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺳﺨﻦ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﻨﻢ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯼ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﻢ ... ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺧﺖ ﻋﻠﯽ ﯾﺎﻭﺭ ﻭ ﻏﻤﺨﻮﺍﺭ ﺣﺴﯿﻦ آﻣﺪﻡ ﺑﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭحسین ﮐﺮﺑﻼ ﺯﯾﻨﺒﻢ ﻭ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻢ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﺟﮕﺮﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺑﺪ ﺯﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻏﻢ ﺧﻮﻧﺒﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﻧﺞ ﺳﻔﺮ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﯾﮑﺴﻮ ﺑﻬﺮ ﺍﻭﻻﺩ ﻋﻠﯽ ﺗﻌﻦ ﻭ ﺧﻘﺎﺭﺕ ﯾﮑﺴﻮ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﻏﺼﻪ ﯼ ﭘﻨﻬﺎﻧﻢ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﺩ ﺣﺠﺮﺍﻥ ﺣﺴﯿﻦ ﻭ ﻏﻢ ﯾﺎﺭﺍﻧﻢ ﺑﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﻗﺼﺪ ﺳﻔﺮ ﺑﻮﺩ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻏﻤﺪﯾﺪﻩ ﺳﺮ ﺑﯽ ﺗﻦ بود ﻏﯿﺮﺕ ﺁﻝ ﻋﻠﯽ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺳﺮ ﻧﯽ ﺑﺸﮑﻔﺖ چوﺏ ﻣﺤﻤﻞ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺧﻮنینم گفت ﮐﺮﺑﻼ ﺁﻝ ﻋﻠﯽ ﮔﻮﺷﻪ ﯼ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﻧﺸﺴﺖ ﺣﺮﻣﺖ ﻣﺤﻔﻞ ﻭ ﮐﺎﺷﺎﻧﻪ ﻃﺎﻫﺎ بشکست ﻇﻠﻢ ﻫﺎ ﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﻻﺩ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﺟﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻩ ﻭ ﺯﺍﺭﯼ ﭘﺎﯼ ﭘﺮ ﺁﺑﻠﻪ ﻭ ﺧﺎﺭ ﻣﻐﯿﻼﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﻃﺌﻨﻪ کوﻓﯽ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﺷﮑﻨﺎﻥ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺑﺮ ﺭﺥ ﻏﻨﭽﻪ ﯼ ﻧﺸﮑﻔﺘﻪ ﭼﻮ ﺳﯿﻠﯽ ﺁﻣﺪ ﯾﺎﺩﻡ ﺍﺯ ﺯﯾﻨﺐ ﻭ ﺁﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﯿﻠﯽ ﺁﻣﺪ ﮔﻞ ﮐﺠﺎ ﻃﺎﻗﺖ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﻏﻢ ﻭ ﮐﯿﻦ ﺩﺍﺭد ﻃﺎﻗﺖ ﺭﻧﺞ ﺳﻔﺮ ﻭﺍﻥ ﺳﺮ ﺧﻮﻧﯿﻦ دﺍﺭﺩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺎﻡ ﺷﺪﻡ ﮔﺸﺖ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﺣﺎﻟﻢ آﺗﺶ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺑﯿﺎﻣﺪ ﭼﻮ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻟﻢ ﺧﯿﺰﺭﺍﻥ ﻭ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻟﺐ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﻭﺯ ﻟﺐ ﻏﺮﻕ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺻﻮﺕ ﺧﻮﺵقرﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﺮﺑﻼ ﺯﯾﻨﺒﻢ ﻭ ﺩﺭﺩ ﺩﻟﻢ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﺟﮕﺮﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺑﺪ ﺯﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻏﻢ ﺧﻮﻧﺒﺎﺭ ﺍﺳﺖ “ﻣﻮﺟﯽ” ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻏﻢ ﺯﺩﮔﺎﻥ ﯾﺎﺩﯼ ﮐﻦ ﺍﺭﺑﻌﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯ ﺩﻝ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩﯼ کن ... اربعین حسینی رو به همه ی شیعیان تسلیت عرض میکنیم ...
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
تست برای پیام طولانی چند خطی خط دوم خط سوم